نسیم صبح
من در اندیشه فردای زمان با دو چشم نگران پی انم که بدانم چه گذشته است بر ان لوح سفید که درونش همه نور است و امید همه شور همه عشق است و سرور پی انم که بدانم چه دهند انکه دلی شاد کند خانه ای اباد کند بنده ای ازاد کند و بدین سان کاروان مه و خورشید و فلک از نو بنیاد کند من اگر جاهت و خامم تو مرا ترک نکن
نوشته شده در چهارشنبه 89/6/10ساعت
2:6 عصر توسط نظرات () |
Design By : Night Skin |